شناسهٔ خبر: 58850 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سند افتخارانگیز دولت پارتیان برای تاریخ ملی ایرانیان

مورخان و صاحبان خرد و اندیشه در ایران و غرب در قرن نوزدهم و بیستم نسبت به تاریخ گذشته‌ ایران، مردم و فرهنگ آن، بسیار اندیشیده‌اند و در پی رسیدن به حقایق و وقایع تاریخ ایران‌زمین، نکته‌ها و گفته‌های تازه‌ای را کشف کرده‌اند.

سند افتخارانگیز دولت پارتیان برای تاریخ ملی ایرانیان

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  بر اساس مطالعات تاریخی نخستین ملتی که به تدوین تاریخ خویش دست یازید چینی‌ها بوده‌اند. چین جایگاهی والا در فرایند تمدن بشری دارد و تاریخ کهن خویش را برای آیندگان به ثبت رسانیده است. نتیجه این بود که آیندگان به تلاش‌های گذشتگان پی بردند و به آنان که تاریخ میهنشان را ثبت کرده بودند به دیده احترام نگریستند و نسبت به تاریخ سرزمین و مردم خویش نیز احساسی هماهنگ و همراه پیدا کردند. زمانی دراز پس ‌از آن تلاش بزرگ تاریخ‌نگاری مردم چین، یونانیان نیز به تدوین تاریخ پرداختند.
 
تفاوتی که بین تاریخ‌نگاری چینی‌ها و یونانیان دیده می‌شود در این نکته اساسی نهفته است که با توجه به درون‌گرایی چینی‌ها، مورخان چین دست به تدوین تاریخ سیاسی و فرهنگی چین زدند و در این کار فقط به سرزمین خود و تحولات درونی آن اندیشیدند. درحالی ‌که یونانیان و به‌ویژه «هرودت» مورخ یونانی (485-425 پ.م) به دلیل ویژگی‌های فرهنگی اقوام متفرق یونانی و ظهور امپراتوری توسعه‌گر هخامنشی در همسایگی یونانیان، بیشترین توجه خود را متوجه نگرش‌های سیاسی و نظامی پارسیان به مردم و سرزمین یونانان کرد.
 
کتاب «حضور ایران در جهان باستان» نوشته اصغر محمودآبادی با همکاری میثم اسدی منتشر شده است. این کتاب مسائل فرهنگی، تاریخی، سیاسی، ایران را در گستره بزرگ فرهنگی بررسی کرده است و نشان می‌دهد در قرن نوزدهم و بیستم میلادی، محققان، مردم‌شناسان، مورخان و صاحبان خرد و اندیشه در ایران و غرب، نسبت به تاریخ گذشته‌ ایران، مردم و فرهنگ آن، بسیار اندیشه‌اند و در پی رسیدن به حقایق و وقایع تاریخ ایران‌زمین، نکته‌ها و گفته‌های تازه‌ای را کشف کرده‌اند. در این راستا مردم این سرزمین به گذشته‌ ارزشی خویش که بی‌گفتگو سبب بقای قوم ایرانی در پهنه ملتهب تاریخ شده است واقف شده‌اند.
 
به خاطر قرار گرفتن ایران‌زمین در شرایط بسیار سخت جغرافیایی و داشتن مرزهای دشوار با همسایگانی که کمتر وادی تمدن را درک و یا آن را طی کرده بودند، تداوم سیاسی و فرهنگی قوم ایرانی در طول تاریخ متلاطم منطقه دشوار به نظر می‌آید. بنابراین حضور مستدام ایران و ایرانی در طول تاریخ و در جهان امروز مایه شگفتی و تا حدودی مباهات  است. اما توجه به این مسئله که این سرزمین در میان قدیمی‌ترین تمدن‌های بشری در غرب آسیا، همچون سومر، اَکِد، بابل، عیلام و آشور، چگونه توانست این‌گونه پایدار و سرفراز، با تاریخی طولانی و سرشار از دشواری‌های سیاسی، مذهبی و اقتصادی، در جغرافیایی مضطرب و درگیر همچنان پابرجا بماند، زمانی دراز ذهن بنده را مشغول کرده بود.
 
 

محمودآبادی در این زمینه به ایبنا می‌گوید: حدود سی‌وسه سال خدمت مداوم در صحنه دانشگاه و تدریس درس‌های مربوط به ایران باستان بر آنم داشت تا دست به تحقیقی در آن زمینه زده، تا بتوانم در حد امکان به آن پرسش پاسخی درخور تاریخ ایران و در محدوده‌ مطالعاتم داده باشم. در این زمینه باید سخن از دشواری‌ها و ناکامی‌ها نیز به میان آید تا مخاطبان صاحب خرد و اندیشه‌ تاریخی با تلاش نویسنده در مسیر سخت نگارش و ایام فترت پس از آن تا رسیدن به مقصود که چاپ و پخش آن محقق شد تا حدودی آشنا شوند.
 
وی درباره سیر انتشار کتاب و سختی و مشکلات آن می‌افزاید: نگارش کتاب حدود سه سال به طول انجامید و چون قرار بود به صورت یک طرح ملی و دانشگاهی مورد تحقیق قرار گیرد کلیه مطالب به صورت جزء جزء زیر نظر دکتر ناصر تکمیل همایون مشاور وزارت علوم و تحقیقات قرار گرفت تا پس از تایید ایشان تحقیق ادامه یابد. پس از پایان کار و علیرغم تایید ایشان، متاسفانه به دلایلی که برایم روشن نیست، از جمله شاید به دلیل تراکم کار، این تحقیق مورد عنایت برای چاپ در انتشارات دانشگاهی قرار نگرفت و مدت یازده سال دیگر هم در قفسه کتاب‌هایم با تنهایی غم‌انگیزی رها شد.
 
در دو سال گذشته به همت و یاری دانشجوی ساعی میثم اسدی که از دور، دستی بر این آتش داشت و ناکامی کتاب و تلاش من بر ایشان آشنا بود، تصمیم گرفت کتاب را به چند موسسه و انتشارات در تهران معرفی کند که متأسفانه ناشران هم شاید به دلیل حجم سنگین بار مالی از قبول آن سرباز می‌زدند. مدتی هم کتاب به سازمان میراث فرهنگی تهران معرفی شد که در آنجا هم کار به بن‌بست رسید. سرانجام به همت نشر «بَرسَم» کتاب با موفقیت به چاپ رسید.
 
وی همچنین به بحث منابع کتاب نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: نکته‌ دیگر آن‌که منابع بیشتر متعلق به اواخر قرن بیستم میلادی است یعنی زمانی که مشغول نگارش این کتاب بودم و هم اکنون نیز علاقه‌ای ندارم آنچه را که در آن سال‌ها با شوق و شوری که برای نگارش در خود احساس می‌کردم اصطلاحاً به ‌روزرسانی کنم. تصور آن است که آنچه در گذشته رخ داده باید دست ‌نخورده به مرزهای فکری و تاریخی سپرده شود تا امانت انسان در زمان حفظ شود.

همان‌طور که محمودآبادی بر این نکته تاکید کرده است منابع کتاب به پایان قرن بیستم اختصاص دارد و منبع اصلی تاریخ هرودوت است. پژوهشگران تاریخ بر این باورند که نتیجه‌ جستار و تلاش مورخ برجسته و علاقه‌مند، نگارش تاریخ بزرگی شد که آن را (تواریخ) نامیدند. بیشترین جهت فکری این نویسنده یونانی، جستجوی علل روابط پارسیان با مردم آتن و اسپارت و به‌ویژه حمله پارسیان به آتن در سال‌های 490 پ.م و 480 پ.م بود که به دو جنگ پارسیان و آتنی‌ها و دو نبرد «ماراتن» و «سالامیس» منجر گردید و سرانجامی تلخ برای پارسیان ببار آورد. شاید بهترین نتیجه‌ای که مورخان جهان از آن تلاش مورخ «هالیکارناسی» گرفتند این بود که آنان تاریخ گذشته پارسیان را از زبان و قلم هردوت فراگرفتند و دنباله وقایع و روابط پارس‌ها و یونانیان را که به نظر آن‌ها بسیار جالب بود گرفتند و تاریخ آن روابط را نگاشتند.
 
 

 «کتزیاس»، «گزنفون»، «توسیدید»، «پلوتارک» و... به دنبال کار بزرگ هرودت دست به تدوین تاریخ جهان باستان زدند و سرانجام تاریخ بزرگ دنیای باستان و مردم متمدن آن را به رشته تحریر درآوردند. برای ما ایرانیان، که گذشتگانمان کمتر به یاد تاریخ بوده‌اند و یا آن را نوشته ولی از دست رفته است یاد و خاطره مورخ بزرگ یونانی بسیار گرامی است. مهم‌ترین علت آن است که تاریخ بزرگ ایرانیان به‌وسیله هرودت نوشته شد و دیگر مورخان یونانی جهان باستان آن را تا پایان هخامنشیان و حمله اسکندر مقدونی ادامه دادند. نتیجه آن‌که تاریخ ایرانیان در عهد هخامنشیان به دست یونانیان نگاشته شد. البته مساعی مورخان بابلی را نیز نمی‌توان در این میان کتمان کرد اما کار بزرگ تدوین تاریخ ایرانیان به دست مورخان یونانی انجام شده است.
 
با شکست پارسیان به دست اسکندر مقدونی در نبردهای «گرانیک»، «ایسوس» و «گوگامل»،  مقدونیان و یونانیان بر ایرانیان چیره شدند و دو قرنی بر سرنوشت آنان حاکمیت یافتند. البته باید توجه داشت که حضور اشکانیان در شرق ایران‌زمین که دست مقدونیان را از آن مناطق کوتاه کردند و سرانجام نیز بر آنان چیره شدند (130 پ.م) به صورت مانعی برای تسلط کامل فاتحان غربی بر سرزمین‌های ایرانیان به شمار می‌آید.
با این همه مقدونیان برای زمانی دراز قدرت کامل خویش را در ایران حفظ کردند.
 
آن گاه که اشکانیان بر سر کار آمدند، دولت جدیدی را ایجاد کردند که با گذشته حکومت پارس‌ها تفاوت داشت. به نظر می‌رسد پارت‌ها از یک‌سو از تجربه گذشته سکایی خویش که در دشت‌های آسیای میانه فراگرفته بودند جدا نشدند و از سویی مظاهر تمدن و فرهنگ یونانی آنان را جذب می‌کرد. ازاین‌رو به نظر می‌رسد آنان هیچ رابطه‌ای با گذشته دولت هخامنشی ایجاد نکردند. با این همه آنان، سرانجام بیشتر به ایران و ایرانی اندیشیدند تا تجربه صحراگردی گذشته و رویای حضور تمدن غرب در ایران.
 
اگر بتوانیم تفاوتی را بین پارتیان و هخامنشیان جستجوگر باشیم باید به دیدگاه آنان به جهان هم‌عصر خود توجه کنیم. هخامنشیان بیشتر جهانی می‌اندیشیدند و در تکاپوی قدرت سیاسی برتر در مسابقه بین شرق و غرب بودند. آنان در امور جهانی دخالت می‌کردند و آرمان سلطه بر جهان را که یونانیان (آتنی‌ها) مانع آن شدند در سر می‌پروراندند. آنچه از تاریخ قوم پارس که نخستین امپراتوری جهان قدیم را در غرب آسیا پدید آوردند، برمی‌آید بر این است که پارس‌ها در جستجوی منافع تجاری و گذرگاه‌های تجاری غرب بودند. مردمی که در آن نقاط زیست می‌کردند در فنون دریانوردی و تجارت سرآمد بوده و یونانیان در سرفصل چنان روابط و مسائلی قرار داشتند. پارسیان با سلطه بر بابل در زمان «کوروش بزرگ» تجارت و منافع آسیا را در اختیار گرفته بودند.
 
 
 «داریوش» و فرزندش «خشایارشا» تلاش کردند، اولاً در بیان رابطه بازرگانی با غرب آسیا و دولت‌شهرهای یونانی به نوعی حرف اول را بزنند و ثانیاً درصورتی‌که چنان امری پدید نیامد بر غرب یورش آورند. آنچه اتفاق افتاد جنگی بود که به هر صورت دو قوم را برای زمانی دراز درگیر کرد و سبب دخالت بیشتر پارس‌ها در میان اقوام یونانی شد. مساله‌ای که البته یونانیان همواره نسبت به آن حساسیت داشتند و در برابرش مقاومت می‌کردند.
 
در این کتاب به این نکته نیز اشاره شده که حاکمیت پارت‌ها که زمانی از آن در عصر سلوکیان گذشت و در بخشی از آن به صورت مستقل در ایران به حکومت پرداختند،  با پارس‌ها متفاوت بود. به نظر می‌رسد آنان از گذشته خاطره‌ای نداشتند و بیشتر متأثر از ساختار قبایلی خود بودند. الگوهای سیاسی آنان در بسیاری از موارد بیشتر مبتنی بر تقلید از سازمان‌های یونانی مقدونی بود. تفاوت ویژه و بسیار مشخصی که آنان با هخامنشیان داشتند در رویکرد جهانی شدن و یا به صورت یک سرزمین مجزا اما قدرتمند ماندن بود. شاید این سؤال به نظر برسد که اگر اشکانیان نیز قدرت هخامنشیان را داشتند بی‌تردید از مرزهای غربی ایران‌زمین عبور کرده و به‌سرعت بر سرزمین‌های تجاری و بنادر بازرگانی غرب سلطه می‌یافتند. اما باید یک نکته را در نظر گرفت و آن این است که اگر هخامنشیان با اقوام یونانی ارتباط برقرار کردند و بعدها با آن جنگیدند و سرانجام در یک دیپلماسی خشن توانستند برای زمانی کوتاه بر آنان حاکمیت و صلحی را نیز بر ایشان تحمیل کنند بیشتر به این دلیل بود که آن زمان در آن‌سوی دریاها هنوز یک امپراتوری نظامی به نام جمهوری روم به وجود نیامده بود.
تفاوت دیگری که در شرایط و ویژگی‌های پارت‌ها و هخامنشیان به چشم می‌خورد مسئله بسیار مهم جاده ابریشم است.
 
هخامنشیان هرگز نتوانستند تجارت آسیا را با اروپا مرتبط کنند. شرایط سیاسی و مبارزات آنان با ملل یونانی این نتیجه را پدید آورد که راه ارتباط بین شرق و غرب از هر لحاظ مسدود شد. پارس‌ها می‌توانستند تا سواحل دریای اژه و دریای سیاه تردد کنند اما از ارتباطات تجاری و روابط فرهنگی خبری در دست نیست. آنان در فلسطین و سوریه و مصر نیز همچون بین‌النهرین مناسباتی پدید آورده بودند اما آن مناسبات هرگز نمی‌توانست به یک مناسبات جهانی مبدل شود. یونانیان مانع آن تحول بودند و در این راستا ایستادگی می‌کردند اما پارت‌ها اگر چه از سرزمین اصلی ایران خارج نشدند ولی به اهمیت استراتژیکی این سرزمین پی بردند و دست به ایجاد جاده ابریشم زدند. آن جاده بزرگ بین‌المللی که امپراتوری چین را از طریق آسیای میانه و آسیای غربی به متصرفات روم در غرب آسیا متصل می‌ساخت.
 
باید به این نکته اذعان کرد که تاریخ پارت نیز همچون عصر هخامنشیان به دست بیگانگانی نگاشته شد که با آن دولت نیرومند آسیایی به هر صورت روابطی داشته‌اند. بخشی از آن‌ها یونانی بودند و برخی رومی. بنابراین تاریخ پارت به صورتی که امروز در دسترس است، نگاشته شده است. اما به‌راستی پارت‌ها برای ایران‌زمین چه خدمتی انجام داده‌اند؟ پاسخ دادن به چنین پرسشی آسان است زیرا از سویی  پارتیان در یک مبارزه بزرگ ایران را از چنگ فاتحان مقدونی نجات دادند و از طرفی به علت کمبود منابع و داده‌هایی که به صورت مستقیم و هم‌زمان با آنان می‌بایست در تاریخ این سرزمین وجود داشته باشد نیز در دسترس نیست. با نگاهی به آثار معدود پارت‌ها و سکه‌های آنان پی می‌بریم که آنان تا زمانی دراز متاثر از فرهنگ، ساختار و آثار یونانی-مقدونی بوده‌اند و تنها در اواخر قرن اول میلادی اندیشه‌های قوم‌گرایی و توجه به فرهنگ ایران در آنان زنده شده است.
 
در بخش دیگر کتاب به تاریخ پارت پرداخته شده است و با این‌حال تاریخ طولانی پارت که بخشی از آن به صورت یک تاریخ محلی در خراسان بزرگ گذشت و بخش دیگر آن پس از پایان بخشیدن به عصر سلوکی در ایران بزرگ طی شد تاریخ یک ملت است که زیر نفوذ عوامل اجرایی و سیاسی پارت‌ها در امتداد تاریخ خویش حرکت می‌کند. شناسنامه دولت پارت به واقع یک سند افتخارانگیز برای تاریخ ملی قوم ایرانی است. آنان در شرایطی سخت و زمانی که از ایران و ایرانی نشانی در دست نبود به تاریخ این مملکت قدم نهادند و با اقوام بیگانه مسلط هرگز آمیخته نشدند. آنان در بسیاری از موارد با سلوکیان درگیری‌های نظامی تعیین‌کننده‌ای داشتند و سرانجام توانستند سایه بیش از دو قرن سلطه آنان را علیرغم پایداری فرهنگی آنان تا آغاز عصر ساسانیان از سر ایرانیان بزدایند.
 
استقلال ایران‌زمین به دست نیرومند پارت مجددا احیا شد پارتیان با دولت بزرگ و استعمارگر روم که از آن‌سوی دریاهای غربی به آسیا تاخته بود روبه‌رو شدند و در این رویارویی، به‌راستی کاری بزرگ و شایسته از خود نشان دادند که تاریخ جهانی گویای آن است. تاریخ استعمار و سلطه در غرب هرگز ناکامی‌های سرداران مشهور و فاتح رومی را در مبارزه با پارت‌ها فراموش نخواهد کرد. «کراسوس» و «مارکوس آنتونیوس» سرداران بزرگ روم در فاصله کوتاهی از یکدیگر چنان شکستی را از پارت‌ها متحمل شدند که تا سال‌ها بعد و حتی پس از تشکیل امپراتوری روم به رهبری «اُکتاویوس اوگوستوس» در سال‌های آغازین میلادی از خاطره‌ها نرفت. این پیروزی‌های بزرگ نظامی در زمانی بود که استعداد تجاری پارت‌ها در ازای جاده ابریشم از شرق تا غرب به جهانیان ثابت شده بود. در هر صورت پارت‌ها نیز وظیفه بزرگ تاریخی خویش را برای این سرزمین و مردم آن به نحو احسن انجام دادند.
 
این‌که چرا و چگونه دولت پارت به‌وسیله قومی ایرانی‌تبار دیگر با عنوان ساسانیان شکست یافت و از عرصه تاریخ این مرزوبوم کنار رفت هنوز با وجود تحقیقات وسیع مورخان و اندیشمندان، به صورت جامع و دقیقی روشن نشده است. اگرچه در آن تحقیقات به عوامل و علل موضوع به صورتی مجزا اشاره شده است بااین‌حال آن تحقیقات هنوز ادامه دارد و مورخان  به یک جمع‌بندی مشخص و قابل‌قبول نرسیده و در ارتباط با آن سقوط و این عروج کاری جامع انجام نداده‌اند.
 
«حضور ایران در جهان باستان» در 634 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهای 48 هزار تومان از سوی نشر برسم منتشر شده است.  

نظر شما